جهان آماده میشود تا محل زندگی ۹/۷ میلیارد نفر را فراهم کند؛ اتفاقی که تا سال ۲۰۵۰م روی خواهد دارد. اما میزان تقاضای مواد معدنی و عرضه آنها به نحوی است که نگرانی از آینده بشر در کره خاکی احساس میشود.
آیا تمام انسانها میتوانند با مدیریت فعالیتهای خود به زندگی در زمین ادامه دهند یا قحطی معدنی بزرگ در سالهای آینده میتواند نسل انسان را در خطر انقراض قرار دهد؟
وبسایت تحلیلی «دی گلد ریپورت» برای پاسخ به این سوالات، مصاحبهای اختصاصی با «ریک میلز» انجام داده که خلاصه آن را میخوانید. گفتنی است که ریک میلز، بنیانگذار «اهد آو دی هرد» است که به معنای «پیشگام جمعیت»، تحلیلگر بازارهای جهانی مواد معدنی و ارائهکننده مشاوره به سرمایهگذاران است.
سازمان ملل متحد پیشبینی کرده تا سال ۲۰۵۰م شاهد زندگی کردن ۹/۷ میلیارد نفر روی کره زمین خواهیم بود. این اتفاق چه اثری بر تولید محصولات معدنی و وضعیت بازار آنها خواهد داشت؟
آمار بسیار دور از ذهن و وحشتناک هستند. براساس گزارش سازمان ملل، جمعیت جهان در میانه سال ۲۰۱۵م به ۷/۳ میلیارد نفر رسید. این موضوع به معنای آن است که اکنون ۱/۵ میلیارد نفر بیش از ۱۲ سال قبل بر سر سفره ناهار مینشینند. از این میان، حدود ۶۰درصد در آسیا زندگی میکنند (۴/۴ میلیارد نفر)؛ ۱۶درصد در افریقا (۱/۲ میلیارد نفر)، ۱۰درصد در اروپا (اندکی بیش از ۷۰۰ میلیون نفر)، ۹درصد در امریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب (۶۳۴میلیون نفر) و ۵درصد باقیمانده هم در امریکای شمالی یعنی مکزیک، ایالات متحده و کانادا (۳۵۸ میلیون نفر). این ارقام را میتوان با جمعیت ۱/۴ میلیارد نفری چین و ۱/۳میلیارد نفری هند مقایسه کرد؛ کشورهایی که به ترتیب ۱۹ و ۱۸درصد از جمعیت جهان را در خود جای دادهاند.
نرخ رشد جمعیت جهان از ۱/۲۴درصد ۱۰سال پیش به ۱/۱۸ درصد کنونی کاهش یافته اما هنوز هم هر سال ۸۳ میلیون نفر به جمعیت جهان افزوده میشود. نیمی از افزایش جمعیت کنونی و تا سال ۲۰۵۰م در افریقا رخ میدهد و بیشتر افراد متولد شده در این بازه زمانی در کشورهای در حال توسعه به دنیا خواهد آمد. با این حساب، زمانی که به نیاز جهانی برای منابع معدنی نگاه میکنیم، جهان غرب اهمیت خود را از دست میدهد. روند تغییر جمعیت در این منطقه از جهان با سایر نقاط تفاوت دارد.
آیا میتوان راهی برای رهایی از یک بحران (منابع و مواد معدنی) پیدا کرد؟
«نورمن بورلاگ»، پدر «انقلاب سبز» میگوید: در صورتی که مصرف هوشیارانه باشد و همه چیز به درستی انجام شود، میتوان در این کره خاکی شرایط زندگی ۱۰میلیارد نفر را فراهم کرد. اکنون ما در لبه رسیدن به جمعیت ۸/۵ میلیارد نفری برآورد شده برای سال ۲۰۳۰م و افزایش آن به ۹/۷میلیارد نفر در سال ۲۰۵۰م هستیم. زمانی که جمعیت جهان به ۷میلیارد نفر رسید، سازمان ملل متحد این هشدار را داد که اکنون ساکنان کره زمین به حد بحرانی رسیدهاند و برای فراتر رفتن از این مرحله نیاز به مصرف و توسعه پایدار است.
چگونه قرار است نیازهای ۸۳میلیون نفر جمعیت جدید را در هر سال برآورده کنیم؟ مانند آن است که هر هفته یک شهر کامل برای ۱/۵میلیون نفر بسازیم. مصرف کنونی جهان بسیار زیاد و غیرمنطقی است. بسیاری از منابع جهان از جمله منابع و ذخایر معدنی تجدیدپذیر نیستند و سال به سال از مقدار آنها کاسته میشود. با این شرایط، حتی منابع تجدیدپذیر هم زمان لازم برای احیای خود را پیدا نمیکنند. در حال حاضر و با جمعیت کنونی، مصرف جهانی به اندازه ۱/۴ توان سیاره زمین است. تا سال ۲۰۳۰م، جمعیت ۸/۵میلیارد نفری زمین میتواند به اندازه ۲ سیاره به آن فشار وارد کند.
در حالی چنین وضعیت رخ میدهد که میانه جمعیت جهان ۲۹/۶ سال است؛ یعنی نیمی از آنها جوانتر از این سن هستند و نیم دیگر پیرتر. از طرفی حدود ۲۶ درصد از جمعیت جهان هم کمتر از ۱۵ سال دارند. با این شرایط، تا چند سال دیگر و زمان افزایش مصرف و تقاضای این بخش از جمعیت جهان، به کلی عوض میشود و مصرف سیر صعودی به خود میگیرد. اگر این روند محدود و مدیریت نشود، میتواند به ضرر تمام افراد بشر تمام شود.
اگر میزان ذخایر معدنی در حال تمام شدن است، چرا قیمت محصولات معدنی همچنان کاهش مییابد؟
موارد زیادی منجر به این اتفاق شده است. در بطن ماجرا، عربستان سعودی و عراق تولید نفت و گاز خود را افزایش میدهند تا بقیه تولیدکنندگان را زیر فشار بگذارند. نرخ بهره صفر درصد از سوی فدرال رزرو امریکا سبب میشود که سرمایهگذاران به دنبال سودهای کوتاهمدت و خرید سهام زودبازده بروند. جهان درباره بلندمدت بودن رشد اقتصادی چین تردید دارد. ولی یکی از مهمترین دلایل این موضوع، دلار قدرتمند است. اکنون دلار در مستحکمترین وضعیت خود قرار دارد و سبب شده که قیمت محصولات معدنی را کاهش دهد. در کنار این مسائل، یکی از کارشناسان معدنی جهان به نام «برنت کوک» به تازگی عنوان کرده که عرضه و تقاضای محصولات معدنی جهان به زودی شاهد یک تنگنای دیگر هم خواهد بود و آن هم کاهش هزینههای اکتشافی است. با توجه به آنکه درآمد شرکتهای معدنی کاهش یافته، در صرف منابع مالی خود صرفهجویی میکنند اما این هزینهها از بخش اکتشاف کم شده است. به این ترتیب، با فرسوده شدن ذخایر کنونی در دست بهرهبرداری، کمبود عرضه باعث افزایش شدید قیمتها خواهد شد.
آیا شما هم این موضوع را تایید میکنید و چه زمانی باید منتظر آن بود؟
نمیتوان به راحتی به این سوال پاسخ داد. اگر چند سال پیش از من این سوال را پرسیده بودید، پاسخ میدادم که در حال حاضر داریم این بحران را تجربه میکنیم. اما اکنون مشخص شده که ما از یک بحران اقتصادی به بحران اقتصادی دیگر قدم میگذاریم و نمیتوان مشخص کرد که زمانی بحران اصلی فرا میرسد. دیدگاه برنت صحیح است که به جای تمرکز بر طرف تقاضای بازارهای جهانی، به عرضه توجه کرده است. اما مشکلات بیشتری نسبت به کاهش اکتشافات وجود دارد. در حال حاضر، ما داریم معادن مختلفی را تعطیل کرده و از دیگر معادن هم تنها بخشهای پرعیار آن را استخراج میکنیم. بزرگترین معادن جهان که بر مکانیزمهای بازار اثر میگذارند، در حال از دست دادن ذخایر خود هستند. معادن جدید به سختی کشف میشوند. از طرفی، این معادن دورافتاده هستند و ایجاد زیرساخت برای آنها دشوارتر است. برای کشف آنها به مهارتهای کانیشناسی بهتری نیاز است و فرآوری آنها هم پرهزینهتر میشود. از طرفی، بازارهای جهان از افراد باتجربه و باسابقه اشباع شده ولی زمانی که بحث عمل پیش میآید، این افراد نمیتوانند نقشی در حل بحرانها داشته باشند. این وضعیت بهویژه در حوزههای میانی مدیریت و دانشمندان زمینشناسی دیده میشود.
شما پیش از این در مطلبی نوشته بودید که کمبود منابع معدنی میتواند منجر به کاهش امنیت کشورهای مختلف شود. گفته بودید که چین نمیتواند عرضه آینده خود را تضمین کند. امکانش هست که در این زمینه توضیح بدهید؟
چین به دنبال آن است که جاده ابریشم باستان را احیا کند. این پروژه جدید که «یک کمربند، یک جاده» نامیده میشود، شامل توسعه زیرساختهای گسترده، جادهها، خطوط ریلی و بنادر مختلف میشود. صحبت از تنها ۱۰۰ هزار کیلومتر خط ریلی در اوراسیا است. ما درباره درگیر شدن بیش از ۷۰ درصد از جمعیت جهان در این جاده سخن میگوییم که ۳۰درصد اقتصاد جهان را در اختیار دارد و ۲۵درصد از تولیدات محصولات و خدمات جهان را. چین تاکنون ۳۰میلیارد دلار در «بانک سرمایهگذاری زیرساختهای آسیا» سرمایهگذاری کرده تا سرمایه کل آن به ۱۰۰میلیارد دلار برسد. این منابع مالی به صورت وام در اختیار کشورهای واقع در این مسیر قرار میگیرد تا زیرساختهای خود را فراهم کرده و بتوانند تولیدات معدنی خود را افزایش دهند. از این طریق، چین میتواند با دخیل کردن ۷۰درصد از جمعیت جهان در یک پروژه عظیم، تامین مواد معدنی مورد نیاز خود را در سالهای آینده تضمین کند.
منبع: گسترش صمت